×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

*******in god we trust*******

f.a.r.v.a.h.a.r

× falsafi*jomalate ziba*har chi ke khobe
×

آدرس وبلاگ من

farvahar.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/farishvar

داستان

حسرت روی نیمکت پارک نشسته بود و به لباسهای کهنه فرزندش و تفاوت او با بچه های دیگر نگاه می کرد، ماشین گران قیمتی جلوی پارک ایستاد. مرد شیک پوشی از آن پیاده شد و با احترام در ماشین را برای همسرش که پسرکی در آغوش داشت باز کرد. با حسرت به آنها نگاه کرد و از ته دل آه کشید. آنها کودک را روی تاب گذاشتند. خدایا! چه می دید! پسرک عقب مانده ذهنی بود. با نگاه به جستجوی فرزندش پرداخت، او را یافت که با شادی از پله های سرسره بالا می رفت. چشمانش را بست و از ته دل خدا را شکر کرد!!!

سه شنبه 28 بهمن 1387 - 9:31:15 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
آمار وبلاگ

9165 بازدید

1 بازدید امروز

0 بازدید دیروز

5 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements